نویسنده: رسول معرک نژاد
روشن رامی(1385-1315)
به ابوالحسن نجفی
چه میگذرد
از این
ماسهزار
که باد و
آب و
خاک میسوزاند
□□□
گنجشکی
که برشته میشود در میانهی آتش
میداند
که از آن بینهایت
تا
این بینهایت
سایهای نیست
□□□
مار
ایستاده است
تا، شاید گنجشکی
یک آن
در سایهاش
بیاساید.
(مجموعه شعر: “ایستگاههای اندوه”؛ نشر فردا؛ اصفهان، 1378)
یک)
متن از سه بند تشکیلشده و هر بند با مربعهای سهگانه از هم جداشدهاست. بند نخست “با چه میگذرد” آغاز میشود. “چه میگذرد” در خود دو گونه تأویل به همراه دارد. نخست به گونهی پرسشی که: “چه میگذرد؟”؛ و دوم به گونهی تعجبی که “چه میگذرد!”، از میان ماسهزار.
چه میگذرد / از این / ماسهزار / که باد و / آب و / خاک میسوزاند
فعل و عمل سوختن دو تعبیر به خود میگیرد؛- نخست اینکه چه کسی یا چه چیز باد و آب و خاک ]را[میسوزاند. به عبارتی “را” مفعولی حذفشدهاست و بدین ترتیب عنصر آتش و سوزاندن به ماسهزار ارجاع دادهمیشود.– در تعبیر دوم: سه عنصر از عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) که در متن باد و آب و خاک هستند هر سه میسوزانند.
بند دوم:
گنجشکی / که برشته میشود در میانهی آتش / میداند / که از آن بینهایت / تا / این بینهایت / سایهای نیست
از گنجشکی یاد میشود که درون آتش برشته میشود. آتش یادآور ماسهزاری است که میسوزاند. “گنجشکی” در میان دو بینهایت قرار دارد، دو بینهایت گذشته و حال؛ محدودهی میان زندگی و مرگ که گنجشک در آن گرفتارشده است و میان آن دو میسوزد. سایه نمایشگر محل امن و استقرار و راحتی است و در این میان سایهای نیست. به عبارتی جهانی که در میان این دو بینهایت است امنیت ندارد و گنجشک، محکوم به سوختن و برشته شدن است.
بند سوم:
مار / ایستاده است / تا، شاید گنجشکی / یک آن / در سایهاش / بیاساید.
مار برای شکار گنجشک در کمین نشستهاست. “یک آن” اشاره به لحظهی شکار دارد و به متن سه گونه تعبیر میدهد: در تعبیر نخست: راوی به شکار “لحظه”ای اشاره دارد که در آن گنجشک به اسارت آتش درآمدهاست. دوم: مار به لحظهی شکار گنجشک نزدیک شده است؛ و سوم: گنجشک شکار “لحظه” شدهاست. واژهی “شاید” بیانگر احتمال است و به انجام رسیدن را میان شدن و ناشدن تقسیم کردهاست. در بند پیش، سایه میتوانست نمایانگر فضای امنی باشد اما وجود نداشت در این بند، سایهای برای آسودن وجو دارد و هست اما این سایه که میتوان در آن آسود، سایهی فریب است سایهای که به سایهی مرگ میماند. سایهای که اگر گنجشک درون آن قرار گیرد طعمهی مار میشود. به عبارتی تقابلِ دو سایه در نبود آسایش و مهیا شدن تباهی.
دو)
“چه میگذرد”، در وجه سؤالی باشد یا تعجب، در هر دو وجه، ماسهزاری است که مار و گنجشک را در خود دارد. ماسهزار، بیابانی طاقتفرسا است که درون آن مار به کمینِ شکارِ گنجشک ایستادهاست و مار با سایهی فریبندهاش، نمودِ تباهی و مرگ میخواهد گنجشک- این نماد رهایی- را در خود ببلعد و آرامش را از او سلب کند. در بند نهایی مار ایستاده و سایه ایجاد کردهاست، توهمی زیبا از آسایش فراهم کرده تا شکار کند، تباه کند؛ حال میتواند آن شکار گنجشک باشد یا شکار لحظه. درنهایت، گنجشک و باد و آب و خاک با راوی-شاعر اینهمانی شدهاند و بدین ترتیب این راوی-شاعر است که میان دو بینهایت گرفتار آمدهاست. بینهایت اول طی شده است و انتظار بینهایت پایانی(دوم) است و در این بینهایت است که هر دو در “لحظه”ای شکار خواهند شد.
مکان: ماسهزار ← سوزان و شعلهور
عناصر اربعه: باد، آب، خاک و آتش
موجود زنده: مار و گنجشک
عناصر اربعه به همراه مار تداعیکنندهی آفرینش هستند. واژههای مار، آتش و سوزاندن با همدیگر در تعامل قرار میگیرند و بینهایت و سایه در دو وجهِ هست و نیست قرار دارند، هم عامل آسودگی و هم تباهی و بیقراریاند ؛ هر دو برای شکار نهایی اقدام میکنند. از متن اینگونه استنباط میشود که مار و گنجشک هر دو نیازمند به زیست همدیگرند.
متن، به “ابوالحسن نجفی”(1394-1308) تقدیم شدهاست و تقدیم آستانهای برای ورود به متن میشود و همانقدر که بینهایت دوم و سایهی توهم در ارتباط با راوی-شاعر است توصیفی برای ابوالحسن نجفی نیز میشود. از طرفی راوی، ابوالحسن نجفی را خطاب قرار میدهد و از او پرسش میکند که “چه میگذرد”؟ در این ماسهزار میان دو بینهایت و سایه؛ و البته پاسخ نیز درون کلیت متن مستتر است بهنوعی راوی به او نیز گوش زد میکند که سایهای میان این ماسهزار و آن بینهایت در انتظار شکار ماست.
سه)
در مجموعهی “ایستگاههای اندوه”، متنهای شماره10و شماره12 که متنِ کنونی را در میاندارند بهنوعی در همبستگی و پیوستگی باهم قرارگرفتهاند. شعر10 اینگونه آغاز میشود:
بیدار میشود
در ابتدایِ تشنگی رود
و آیا کُنارها همه
خشکیدهاند؟
□□□
پس گنجشکها
یکی
یکی
به کجا میروند؟
بیدار میشود
در چاههای بیآب
در دلوهای بی چاه
در برگها
که
یکریز
بر خاک
پشته
پشته
میریزد
□□□
بیدار میشود
در ابتدای خواب.
در ادامه و انتهای شعر 12 آمده است:
هراسها
تا
ژرفنای خوابها ادامه دارد.
————————————————-
- منتشر شده در کتاب: متن خوانی، خوانش و تحلیل شعر امروز؛ انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، اصفهان، 1396.صص 34 -29