تحلیل شعری از حسین مزاجی

نویسنده: رسول معرک نژاد

 

گنجشک

 

پروازکنان

به خانه برگشتم

خانه شلوغ بود

بوی خورشت قیمه می‌آمد

پوشش گنجشکی‌ام را کندم

کت و شلوارم را پوشیدم

و بچه‌های سیاهپوشم را که گریه‌کنان به سویم می‌دویدند

در آغوش کشیدم

به چشم‌های زنم

که در زیباترین حالت

آمیزه‌‌ی اشک و لبخند بود

نگاه کردم

همه گله‌ها را فراموش کرده بود

و دوباره مرا عاشقانه نگاه می‌کرد

گربه‌ی سیاهی

آرام آرام

از لبه‌ی دیوار گذشت

و لابه‌لای برگ‌های انگور پنهان شد

برگ‌های خرمالو تکان خورد

و گنجشک

از شاخه پر زد و رفت

                                                  شهریور 76

(مجموعه شعر: “راز فنا”؛ نشر فردا؛ اصفهان، 1377)

 

 

 

متن با عنوانِ یا پیرامتنِ “گنجشک” آغاز می‌شود. پرنده‌ای کوچک که به بی‌آزاری، ضعف و گاه خرد مشهور است. گنجشک پرنده‌ای است که به صورت جمعی زندگی می‌کند. در کنار انسان‌هاست و همیشه در تیررس مرگ و شکار. هم‌چنین نمادی از قناعت، پرگویی و زودگذر بودن زمان نیز هست. از طرفی در مقابل قوت و قدرتِ  پرندگانی نظیر عقاب، باز و شاهین قرار دارد.

سعدی می‌آورد:

گنجشک بین که صحبت شاهینش آرزوست

بیچاره بر هلاک تن خویشتن عجول

 

و عنصری می‌آورد:

گفتم آتش رسد به هیبت او

گفت گنجشک کی رسد به عقاب

 

پروازکنان / به خانه برگشتم / خانه شلوغ بود / بوی خورشت قیمه می‌آمد / پوشش گنجشکی‌ام را کندم / کت و شلوارم را پوشیدم / و بچه‌های سیاهپوشم را که گریه‌کنان به سویم می‌دویدند / در آغوش کشیدم

راوی خود را گنجشکی فرض کرده‌ که پروازکنان، سریع و بی‌محابا به خانه برگشته است. چه چیز در خانه رُخ داده‌است که راوی را بر آن داشته تا مانند گنجشک پروازکنان به خانه بازگردد؟ “خانه شلوغ بود/ بوی خورشت قیمه می‌آمد”، شلوغی خانه و خورشت قیمه بیانگر سور و عزا هستند. ازاین‌رو شلوغی و غوغای خانه برای عزاداری است. راوی می‌آورد: “پوشش گنجشکی‌ام را کندم/ کت و شلوارم را پوشیدم/ و بچه‌های سیاهپوشم را که گریه‌کنان به سویم می‌دویدند/ در آغوش کشیدم”، در این بخش از متن گنجشک‌نمایی راوی رمزگشایی می‌شود. شلوغی خانه، خورشتِ قیمه، سیاه‌پوشی بچه‌ها و گریه‌کردن‌شان نشانه‌هایی‌ هستند که مرگ راوی‌ را روایت می‌کنند. به عبارتی راوی مرده‌است و زمان زیادی از مرگ او نگذشته‌است. اکنون روح او بازگشته و خودش را در هیأت کت و شلوارش می‌یابد. کت و شلوار نشانه‌‌ی خاطراتِ گذشته‌اند که  تجلی راوی شده‌اند. راوی اوضاع‌ و احوال خانواده را می‌نگرد، هم‌چنین خانواده نیز او را در لباس‌هایش بازمی‌یابد.

 

نشانه‌های مرگ در واژگان زیر تجلی‌یافته‌اند:

گنجشک← پروازکنان← شلوغی خانه← بوی خورشت قیمه← کندن پوشش گنجشکی← بچه‌های سیاهپوش←گریه‌کنان

 

به چشم‌های زنم / که در زیباترین حالت / آمیزه‌‌ی اشک و لبخند بود / نگاه کردم / همه گله‌ها را فراموش کرده بود / و دوباره مرا عاشقانه نگاه می‌کرد

راوی در لباس‌هایش تجلی‌یافته‌است، فرزندانش سراسیمه به‌سوی او می‌دوند و لباس‌‌های پدر را در آغوش می‌گیرند. از زاویه دید دیگر این راوی است که در این وضعیت فرزندانش را در آغوش گرفته‌است. در هر دو وجه، تعلق‌خاطر وجود دارد اما بیشتر نمایشگر دلتنگی و نگرانی راوی است. راوی درحالی‌که فرزندانش را در آغوش گرفته به زنش نگاه می‌کند. “به چشم‌های زنم/ که در زیباترین حالت/ آمیزه‌‌ی اشک و لبخند بود/ نگاه می‌کردم”. اشک و لبخند یادآور خاطرات گذشته در اندیشه  همسر‌ راوی است که اکنون با درگذشت راوی، او نیز گِله‌ها و خاطرات تلخ را کنار گذشته‌است و بر یادگارهای راوی(کت و شلوار) می‌نگرد. راوی از منظر خودش صحنه را بازگو می‌کند و لباس دلالتی بر وجودِ خود راوی است که به  همسرش می‌نگرد و درمی‌یابد گله‌ها را به‌ دور ریخته است. می‌آورد: “و دوباره مرا عاشقانه نگاه می‌کرد”.

 

گربه‌ی سیاهی / آرام آرام / از لبه‌ی دیوار گذشت / و لابه‌لای برگ‌های انگور پنهان شد / برگ‌های خرمالو تکان خورد / و گنجشک / از شاخه پر زد و رفت

علاوه بر گزارش صحنه‌ای از واقعیت موجود می‌توان واژه‌های “گربه‌ی سیاه”، “لبه‌ی دیوار” و “برگ‌های انگور” را در لایه‌ی دوم و دلالت ضمنی بررسی کرد. گربه‌ی سیاه، دشمن گنجشک است و گربه، گنجشک را طعمه می‌یابد. گربه از لبه‌ی دیوار می‌گذرد. دیواری که بیانگر سد و مرز میان دو فضاست، مرز میان این‌ دنیا و دنیای دیگر. در دو متن “سیاهی” به دو صورت آمده است؛ سیاه پوشیدنِ فرزندان راوی، نماد از دست دادن؛ و سیاه بودنِ گربه؛ گربه‌ی سیاه در اندیشه‌ی قدما نماد خوشبختی بوده‌است اما امروزه نماد ترس و عظمت شب؛ شومی و بدشگونی‌ است. هم‌چنین در متن به دو درخت انگور(مو) و خرمالو اشاره‌شده است که در بیشتر حیاطِ خانه‌های قدیمی اصفهان وجود د‌اشت. دو درخت، علاوه بر نمایش محیطِ زیستِ راوی، اشاره به زایش گربه در دو فصل نیز دارند. انگور میوه‌ی تابستان است و خرمالو میوه‌ی فصل پاییز؛ گربه نیز در دو فصل زاد و ولد می‌کند. از طرفی هم گنجشک‌ و هم گربه‌ در وجه ازدیاد قرار دارند و یکی در کمین دیگری است مثل زندگی و مرگ.

در متن درخت انگور با برگ‌هایش گربه را در خود پنهان می‌کند. درخت انگور مظهر نیروی حیات و زندگی و خون انسان است. در اساطیر نمایانگر خرد و هوشیاری، زندگی و بی‌مرگی؛ بازتاب میهمان‌نوازی و جوانی است و از آن‌گونه درختانی است که علاوه بر خوراکی بودن میوه‌هایش، برگ‌هایش نیز خوردنی هستند و آن‌ها را می‌توان در آشپزی استفاده کرد. از آن‌جا که انگور با شراب و خون در ارتباط  قرار می‌گیرد یادآور مراسم قربانی کردن نیز می‌شود. گربه با قید آرام‌آرام نمود یافته است، به نظر می‌رسد به گنجشک اعتنایی ندارد و مسیر خودش را بر لبه‌ی دیوار طی می‌کند و در میان برگ‌های درخت انگور ناپدید می‌شود، در وجه دیگر، گربه برای شکار کمین کرده‌است و آهسته و آرام به‌سوی طعمه حرکت می‌کند. در ادامه راوی اشاره به تکان خوردن برگ‌های درخت خرمالو دارد، خرمالو در فرهنگ شرقی بیانگر شادی، پیروزی و رهایی است و در متن اشاره به رهایی و پرواز گنجشک. این صحنه‌ نمایشگر پذیرش مرگ توسطِ راوی است. گربه‌ی سیاه اگرچه نماد شومی و بدشگونی‌ است اما بازتاب زندگی تلخ و غم‌انگیز راوی نیز هست. راوی که روحش به خانه بازگشته‌ بود، از همه‌چیز مطمئن می‌شود، تصمیمش را می‌گیرد و گنجشک‌وار پرواز می‌کند و می‌رود. پریدن گنجشک که همانا گذر روح راوی از خانه است با درخت خرمالو که میوه‌ی پاییزی است در تعامل قرار می‌گیرد اگر هر فصل را بخشی از زندگی راوی در نظر بگیریم بدین ترتیب خرمالو و فصل پاییز بیانگر درگذشت راوی در میانسالی است.

درنهایت مضمون اصلی متن، مرگ و تعلق‌ِ روح به خانواده  است اما نهایت راوی می‌پذیرد مرده است. پرواز می‌کند و می‌رود.

 

 

تعامل واژگانی متنِ شعر در نمایش مضمون مرگ و پذیرش آن بدین قرار است:

گنجشک← سیاه‌پوشی فرزندان←  نگاه اشک‌آلود زن= مرگ راوی

گله‌های زن← گربه‌ی سیاه= زندگی تلخ و غم‌انگیز گذشته راوی

لبه‌ی دیوار← درخت انگور← درخت خرمالو= تردید راوی، مرز میان ماندن و رفتن

گنجشک← پر زدن← رفتن= رهایی راوی و پذیرش مرگ

 

………………

منتشر شده در کتاب «متن خوانی» خوانش و تحلیل شعر امروز؛ انتشارات گفتمان اندیشه معاصر؛ اصفهان؛ 1396.صص 87-82

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا